انتخاب: فارن پالیسی نوشت: در رویکرد «اول آمریکا»ی دونالد ترامپ به سیاست خارجی، اسرائیل گویی یک استثناست؛ کشوری که حتی وقتی سیاستهایش از منافع ایالات متحده ـ یا ترجیحات شخصی خود رئیسجمهور ـ فاصله میگیرد، باز هم حمایت دریافت میکند. رهبران اسرائیل دوست دارند از ارزشهای مشترک میان دو کشور سخن بگویند، که البته بخشی از توضیح ماجراست. اما دلایل دیگری هم وجود دارد.
در ادامه این مطلب آمده: اسرائیل حامیان زیادی در حلقه نزدیک ترامپ دارد، از جمله وزیر خارجه مارکو روبیو، فرستاده ویژه در امور خاورمیانه استیو ویتکاف، و سفیر آمریکا در اسرائیل مایک هاکبی، همچنین بسیاری از اهداکنندگان مهم طرفدار اسرائیل. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، ثابت کرده که در چاپلوسی از ترامپ بسیار ماهر است؛ اسرائیل شهرکهایی به نام ترامپ نامگذاری کرده، دستاوردهایش را ستوده و به طرق مختلف روی غرور او بازی کرده است. نتانیاهو همچنین در میان جمهوریخواهان کنگره و رسانههای طرفدار ترامپ مانند فاکسنیوز، OAN و نیوزمکس حامیان قدرتمندی دارد. این ترکیب از حمایت رسانهای، پشتیبانی کنگره و چاپلوسی، در لحظهای کلیدی به کار اسرائیل آمد؛ زمانی که ترامپ در ماه ژوئن تصمیم گرفت به اسرائیل در تلاش برای نابودی زیرساخت هستهای ایران بپیوندد.
با این حال، تصور سناریوهایی که ترامپ پشت اسرائیل را خالی کند دشوار نیست. رئیسجمهور فردی دمدمیمزاج است و بارها به دوستان خود پشت کرده است. کانادا، دانمارک، آلمان و بریتانیا تنها نمونههایی از متحدان بسیار نزدیک آمریکا هستند که نیش او را احساس کردهاند. پس از سالها ستایش از روسیه و ولادیمیر پوتین، ترامپ اکنون حتی از آنها هم انتقاد میکند، توان نظامی روسیه را به سخره میگیرد و خواستار بازپسگیری تمامی قلمرو اوکراین توسط کییف شده است.
سیاست ایالات متحده در خاورمیانه هم لزوماً با اسرائیل همسو نیست. آمریکا صلحی جداگانه با حوثیهای یمن برقرار کرد، حتی با وجودی که این گروه به حملات علیه اسرائیل ادامه داد. در موضوع سوریه، ترامپ با تشویق متحدان خلیجی آمریکا، احمد الشرع ـ شورشی سابق که به رئیسجمهور تبدیل شد ـ را ستود و تحریمها را لغو کرد، در حالی که اسرائیل به سوریه حمله کرده، از دروزیهای سوری در برابر دولت الشرع حمایت کرده و بخشهایی از مرز که پیشتر غیرنظامی بود را اشغال کرده است.
غزه بهطور خاص بهراحتی میتواند به نقطهای از ناامیدی تبدیل شود. ترامپ پوتین را بهخاطر دنبال کردن جنگی بیپایان و بیثمر سرزنش کرد، با وجود آنکه ایالات متحده برای میانجیگری تلاش کرده بود و توافقهایی بسیار مطلوب برای روسیه پیشنهاد داده بود؛ از جمله اجازه دادن به مسکو برای کنترل مناطق اشغالی، جلوگیری از عضویت اوکراین در ناتو و کاهش تحریمها. با حمایت ترامپ، ویتکاف کوشید در جنگ اسرائیل و حماس میانجیگری کند؛ پایان جنگ در ازای آزادی گروگانها توسط حماس. اما نتانیاهو بر نابودی کامل حماس پافشاری میکند، شرطی که تقریباً غیرممکن است این گروه بپذیرد. اظهارات ترامپ در روز پنجشنبه مبنی بر اینکه اجازه نخواهد داد اسرائیل کرانه باختری را ضمیمه کند ـ همراه با طرح پیشنهادی آمریکا برای غزه که شامل گامهایی به سوی تشکیل کشور فلسطین است ـ همچنین نشان میدهد که رئیسجمهور آماده است از مواضع اسرائیل فاصله بگیرد. ترامپ بارها اعلام کرده است که شایسته دریافت جایزه صلح نوبل است، و نتانیاهو (مانند پوتین) مانعی در مسیر او به شمار میآید.
ترامپ همواره به دنبال برندگان است و شکستهای روسیه در اوکراین ظاهراً او را نسبت به پوتین بدبین کرده است. در مقابل، پوشش رسانهای مثبت از کارزار نظامی چشمگیر اسرائیل علیه ایران، به تصمیم رئیسجمهور برای پیوستن به آن کمک کرد. اما همانطور که موفقیت نظامی پشتیبانی میآورد، شکست نظامی هم میتواند تحقیر و بیمهری به همراه داشته باشد؛ و اسرائیل به نظر میرسد که در غزه از نظر نظامی درجا میزند و در عین حال بحرانی انسانی عظیم ایجاد کرده که انتقادهای مداومی را برمیانگیزد.
اسرائیل همچنین روابط آمریکا با متحدان خلیجیاش ـ که ترامپ به آنها نزدیکی ویژهای دارد ـ را پیچیدهتر کرده است. گزارش شده که ترامپ از نتانیاهو به خاطر حمله اخیر اسرائیل به قطر به شدت خشمگین بود؛ کشوری که میزبان نیروهای آمریکایی است و یک هواپیما به ترامپ هدیه کرده بود. او در واکنش گفته بود: «او دارد من را به فنا میدهد.»
نتانیاهو هم همیشه یک وفادار بینقص برای ترامپ نبوده است. پس از آنکه نخستوزیر پیروزی جو بایدن در انتخابات ۲۰۲۰ را تبریک گفت، ترامپ برآشفت و در سال ۲۰۲۱ به خبرنگار باراک راوید گفت که از او «وفاداری» میخواسته و نتانیاهو «میتوانست ساکت بماند. او اشتباه بزرگی مرتکب شد.» ترامپ سپس اضافه کرد: «به جهنم با او.»
هرچند بخش زیادی از دستگاه جمهوریخواه به شدت از اسرائیل حمایت میکند، اما این حمایت در میان پایگاه «آمریکا را دوباره عظیم کنیم» (MAGA) ترامپ چندان یکنواخت نیست. در ماه ژوئیه، مارجری تیلور گرین، چهره شاخص جریان مگا، اقدامات اسرائیل در غزه را «نسلکشی» نامید. مجری پادکست، تاکر کارلسن، حتی امسال پیشنهاد کرد که ایالات متحده باید «اسرائیل را رها کند» و بگذارد جنگهای خود را به تنهایی انجام دهد. ترامپ بارها نشان داده که از حمایت کامل پایگاه جمهوریخواه برخوردار است و جمهوریخواهان طرفدار اسرائیل در کنگره ممکن است اگر رئیسجمهور تصمیم بگیرد مسیر دیگری در پیش بگیرد، حمایت خود را کمرنگ کنند.
حتی فراتر از چهرههایی مانند گرین و کارلسن، جنبش مگا آشکارا با کمکهای خارجی مخالف است، و اسرائیل بزرگترین دریافتکننده چنین کمکهایی است. علاوه بر این، حمایت از اسرائیل بهویژه در میان جوانان آمریکایی محبوبیتی ندارد: کمتر از ۱۰ درصد از بزرگسالان زیر ۳۴ سال دیدگاه مثبتی نسبت به نتانیاهو و سیاستهای اسرائیل در غزه دارند.
چرخش علیه اسرائیل احتمالاً بیشتر به شکل کاهش حمایت و خردهگیری از سیاستهای خاص خواهد بود تا یک تغییر بنیادین. حتی اگر ترامپ بیشتر از نتانیاهو دلزده شود، بعید است همکاریهای اطلاعاتی، فروش سلاح و سایر جنبههای اصلی رابطه را قطع کند. نتانیاهو هم از سوی خود اعلام کرده است که اسرائیل باید آماده انزوا باشد تا اینکه بر سر امنیتش امتیاز بدهد.
با این حال، خطرات برای اسرائیل قابل توجهاند. کمک آمریکا فقط مالی نیست بلکه جنبه نمادین هم دارد، و به دشمنان و متحدان به طور یکسان نشان میدهد که اسرائیل از حمایت کامل واشنگتن برخوردار است. کاهش کمکها بودجه دفاعی اسرائیل را تحت فشار قرار میدهد و ممکن است روند خرید سیستمهای پیشرفته را کند کند، در حالی که انتقاد علنی، رقبای اسرائیل را جسورتر میکند، بازدارندگی را تضعیف میسازد و دیپلماسی آن با دیگر شرکایی که از آمریکا خط میگیرند را دشوارتر میکند.
در نهایت، سرنوشت اسرائیل زیر نظر ترامپ بیش از آنکه به منافع راهبردی مشترک بستگی داشته باشد، به برداشتهای متغیر رئیسجمهور از وفاداری، موفقیت و پاداش شخصی وابسته است. کارنامه ترامپ نشان میدهد که هیچ متحدی از خشم او در امان نیست، وقتی احساس کند تحقیر شده یا سیاستهای یک متحد سد راه جستوجوی او برای افتخار شود. برای اسرائیل، این بدان معناست که حتی پیوندهای عمیق نظامی، اطلاعاتی و سیاسی هم تضمینی برای محافظت در برابر دمدمیمزاجیهای ترامپ نیست.
کاهش کمکها، انتقاد علنی یا معاملهگری مصلحتی شاید به یک گسست کامل نینجامد، اما هر کدام بازدارندگی اسرائیل را تضعیف میکند، دشمنانش را جسورتر میسازد و به سایر شرکا علامت میدهد که تعهد واشنگتن قابل معامله است. در منطقهای که اعتبار، حکم پول را دارد، صرف احتمال رها شدن توسط مهمترین متحد، میتواند به اندازه خود واقعیت آسیبزا باشد.