باسلام و احترام خدمت عزیزانم در فولاد آذربایجان و قبولینی که پشت در مانده اند. چهار ماه است که در انتشار این مطلب درنگ کرده ام ولی ظاهرا انتظار بی فایده است و تاخیر بیشتر در انتشار بعضی واقعیتها ممکن است به ضرر منطقه و مردم باشد. |
در موضوع واگذاری فولاد اتفاقاتی در پشت پرده افتاد که صداقت را زیر سئوال برد. از عدم صداقت مدیران فولادی و خریدار تا عدم صداقت یا ناآگاهی مسئولین بومی.
در اردیبهشت سالجاری تمامی شرکت فولاد آذربایجان و دو سوم طرح ذوب آهن و احیای مستقیم فولاد در ازای بدهی های هنگفت ایمیدرو به بانک ملت به این بانک واگذار شد. تمامی حرکت مسئولین میانه بخاطر اینکه دیر جنبیده بودند ناکام ماند و بانک ملت مالک این صنعت عظیم شد.
اینکه فولاد آذربایجان به عنوان دومین بدهکار بزرگ کشور بایستی به فروش می رفت تردیدی وجود نداشت لیکن بدهی های این شرکت آنقدر زیاد بود که طرح های احیای مستقیم و ذوب آهن را نیز با خود شست و برد! وقتی احدی از نمایندگان میانه با تاخیر چند ماهه متوجه شد که دو روز بعد فولاد واگذار می شود بجای امتیازگیری در دقیقه آخر و شفاف سازي بعضی از مسائل کلان، مانند نیروی انسانی فعلی و 250 نفر قبولی، سنگ اندازی ها را آغاز کرده و اصل خرید را زیرسئوال برد. درحالیکه مانند نماینده بافق می توانست در جلسه واگذاری حاضر شود و به عنوان نماینده فولادیان و مردم میانه به شفاف سازی ابهامات و امتیازگیری بپردازد. به هرحال چنین نشد و وقتی حرف نماینده به کرسی ننشست، خریدار با احساس پیروزی در فولاد نشست. آیا در چنین وضعیتی می توان از وی امتیاز گرفت یا اصلا سئوالی کرد؟
و اما در مورد خریدار و مالک جدید:
بنده مانند خیلی از شما تا روزهای آخر در جریان طاق زنی بخش خصوصی (بانک ملت) با بخش شخصی (آقای خوروش) نبودم. ایمیدرو و بانک ملت به شدت این موضوع مهم را کتمان و پنهان کرده بودند. اخباری که بنده برای شما اطلاع رسانی می کردم و غیر از تعیین تکلیف قبولین همگی درست از آب درآمد از نماینده بانک ملت برای این خرید به نام د. دریافت می کردم که اصالتا منسوب به میانه بوده و سالها پیش وعده داده بودند با سرمایه شخصی یک ذوب 100 هزار تنی در میانه راه اندازی کنند ولی هرگز محقق نشد! ایشان در مورد واگذاری فولاد آذربایجان یک وعده میان تهی به بنده داد به نام استخدام 250 نفر تا آخر شهریور و یک واقعیتی را کتمان کرد به نام پشت صحنه واگذاری که بانک ملت با فردی شخصی بابت بدهی های خود طاق زده است. ایشان بارها و بارها با تکیه بر بانک ملت و بعدا پس از کشف پشت صحنه بانک ملت (آقای خوروش) از قول ایشان گفتند که تا آخر شهریور امسال 250 نفر را وارد مدار آموزش و کار خواهیم کرد. این حرف را در ابتدای شهریورماه یعنی تنها یکماه مانده به وعده دوباره تاکید و تکرار کرد ولی بعدا دیدم این وعده ایشان مانند وعده راه اندازی ذوب آهن 100 هزار تنی توخالی بود.
بنده در این مدت بخاطر ترسهای نشسته بر پیکره فولاد و بلاتکلیفی قبولین و کوتاهی زبان مسئولین بخاطر برخوردهای نسنجیده ابتدایی، بارها با مسئولین ایمیدرو، آقای دال. (نماینده بانک ملت)، آقای خوروش (خریدار شخصی و مدیرعامل)، آقای منصوری (عضو هیئت مدیره) ، مهندس هاشمی (عضو هیئت مدیره ایمیدرو و نماینده ادوار میانه) مذاکره کردم ولی نهایتا متوجه شدم بانک ملت اختیار و برنامه ای برای فولاد آذربایجان ندارد و آقای خوروش همه کاره شده اند و هیچ برنامه و تعهدی برای جذب قبولین ندارند و اگر داشتند بخاطر رفتار متخاصمانه ما، این کار را نخواهند کرد. سازمان خصوصی سازی و وزارت اقتصاد و دارایی نیز به عنوان متولیات فروش این مجموعه، در زمان واگذاری این موضوع را مکتوب نکرده و بدون اشاره به این مسئله مهم در قرارداد ، که سرنوشت 1000 نفر قبولین و خانواده شان می باشد فولاد را فروخته اند.
حال دقیقا 9 ماه از زمان واگذاری فولاد آذربایجان به بانک ملت و شریکش می گذرد و آنها علاوه بر بی تعهدی و بی برنامگی در جذب قبولین جدید، از پرسنل قدیمی نیز تعدیل می کنند و در پاسخ به سئوال مسئولین وعده بدون زمانی می دهند که اگر روزی طرح احیا و ذوب تکمیل شد از این قبولین استفاده خواهیم کرد. هر چند از ایمیدرو خبر می رسد که با توجه به ال.سی های باز شده، یکی از پنج طرح احیا که در شش ماهه نخست سال آتی راه اندازی خواهد شد احیای میانه است.
حال چه باید کرد؟
سازمان خصوصی سازی و وزارت اقتصاد و دارایی در واگذاری فولاد آذربایجان برخلاف قانون بعضی مسائل را افشا و شفاف نکرده است. از انواع بدهی ها گرفته تا استخدامی ها. هرچند آقای خوروش را در استخدام قبولین چندان راغب نمی بینیم و همچنان فرافکنی کرده و وعده بدون زمان می دهند ولی ایشان مقصر نیستند و سهل انگاری دولتمردان را نباید به حساب ایشان گذاشت. این قبولین هزینه آزمون جامع را پرداخت کرده و در آزمون سازمان سنجش شرکت کرده و قبول شده اند و قانونا مستخدم ایمیدرو هستند. جایگاه این قبولین از نظر قانونی از کارمندان فعلی محکمتر و همتراز با قبولین نخستین دوره فولاد است چراکه در آزمونی رسمی تحت نظارت سازمان سنجش و سازمان ایمیدرو شرکت کرده و قبول شده اند.
برای رسیدن به چنین هدفی چاره ای جز احقاق حق و فشار بر شرکت ملی فولاد یا مذاکره با مالکین جدید نداریم. چند پیشنهاد برای این احقاق حق دارم:
پیشنهاد اول: شکایتی علیه فروشنده به دیوان عدالت اداری ترتیب دهیم.
پیشنهاد دوم: همراه با طوماری به امضای قبولین بصورت دسته جمعی به شرکت ملی فولاد مراجعه کنیم (نخوانید تجمع اعتراض آمیز!).
پیشنهاد سوم: اعضای هیئت مدیره شرکت فراتر از مدیرعامل، سیاستهای هر شرکت یا سازمان را ابلاغ و کنترل می کنند و مدیرعامل اجرا می کند. مهندس هاشمی که نماینده ادوار میانه بوده و شرکت فولاد آذربایجان بویژه آزمون استخدامی آن به ایشان مربوط بوده است هم اکنون به عنوان عضو هیئت مدیره در رأس سازمان گسترش و نوسازی معادن (ایمیدرو) حضور دارند و می توانند سازمان گسترش، شرکت ملی فولاد و سازمان خصوصی سازی را بابت این سهل انگاری یا اغفال بازخواست کنند و آنها را مجبور به استخدام قبولین بکنند حتی به مدت یکسال آموزش یا کارآموزی یا سربار. بنده در این مورد با ایشان صحبت نکرده ام ولی با درخواست قبولین می توان چنین مذاکره ای کرد.
پیشنهاد چهارم: امیدوار ماندن به تکمیل این دو طرح و امیدوار ماندن به اولویت استخدام این افراد در سال و ماهی که هیچکس نمی داند کی هست و الآن چقدر پیشرفت پروژه داشته ایم!
پیشنهاد پنجم و اصلی: با محوریت امام جمعه محترم شهر که نقش پدری بر شهر ما دارند و با حضور دو نماینده و فرماندار ویژه میانه، جلسه ای در تبریز و دفتر دکتر جبارزاده استاندار محترم تشکیل شود و از آقای خوروش و نماینده بانک ملت دعوت به جلسه شود. در آن جلسه موضوع بلاتکلیفی 250 نفر و مسائل امنیتی و بیکاری مطرح شود و مالک جدید را بقبولانند که با توجه به تکمیل احیای میانه در شش ماهه نخست، آنها را استخدام کرده و آموزش و کارآموزی آنها را آغاز کنند. استاندار محترم با توجه به اینکه در رأس شورای تامین استان بوده و علاوه بر آن از منظر استاندار و مسائل آب، برق، گاز، مالیات و ... همکاری یا مانع تراشی های متعددی اعمال کنند نقش مهمی در این جلسه می توانند داشته باشند.