برترینها: تقویم ورق خورده و حالا افسانه کشتی ایران به 53 رسیده. از رسول خادم صحبت میکنیم که در روزهای تاخت و تاز برخیها در بیآلایشترین حالت ممکن به اقصینقاط ایران میرود و به معنای واقعی کلمه "خدمتگزار" است. او در هیچ جای این مملکت نه پستی دارد و انگار دیگر علاقهای هم به نشستن روی صندلیهای مسالهدار ندارد. البته که مثل برخی که عنوان "قهرمان" را به دوش میکشند، زیادهخواهی نمیکند و به دنبال خانه خوب میلیاردی نمیگردد. در عوض هستند کسانی که صندلیهای ورزش کشور را اشغال کردهاند و به مدل خودشان روی اعصاب یک ملت ویراژ میدهند. به هر حال فعلا دور دورِ آنهاست. تا ببینیم چه میشود.
آقای یزدانی، برای یک ثانیه شبیه خادم باش!
رسول بهروش در ورزشمدیا مینویسد: در آستانه سال نو، حسن یزدانی در یک برنامه تلویزیونی حاضر شده و در بخشی از مصاحبهاش به انتقاد از پاداش به زعم او پایین مدالآوران المپیکی پرداخته: «یک طلایی المپیک فوقش بیستوپنج میلیارد تومان پاداش میگیرد. آیا با این پول میشود یک خانه خوب خرید؟» راستش ما نمیدانیم حسن آقا کدام خانه را میخواسته بخرد که پولش نرسیده، اما بعد از المپیک انواع و اقسام جدولها منتشر شد که نشان میداد اتفاقا ایران جزو بالاترین پاداش دهندهها به ورزشکاران المپیکی است. چرا؟ چون مسوولان قصد دارند به هر قیمتی چهار تا مدال بیشتر بگیرند، پزش را بدهند و با پروپاگاندای وحشتناک رسانهای، روی عقبماندگی و کم و کاستیها کشور سرپوش بگذارند. به خاطر همین است که بالاترین جوایز را میدهند و چندین ماه بعد از المپیک، هنوز هم بساط مراسمهای مختلف تجلیل از مدالآوران جمع نشده. در غیر این صورت، دیدیم مثلا آن دختر هجده ساله چینی چطور یک هفته بعد از کسب نقره المپیک به کسب و کارش در رستوران خانوادگیشان بازگشت و لباس پیشخدمتی به تن کرد.
بالاتر از همه اینها، در این شرایط اسفبار اقتصادی و اجتماعی وقتی یک ورزشکار شناختهشده مخصوصا در رشتهای که داعیه پهلوانی دارد تریبونی به دست میآورد، از او انتظار میرود قدری جدیتر و عمیقتر حرف دل مردم را بزند؛ مردمی که خریدن یک متر خانه در ارزانترین مناطق شهر هم برایشان رویا شده است. عالیجناب یزدانی اما از این فرصت برای چانهزنی به سود خودش و همصنفانش استفاده کرد. او که غیر از جوایز بیپایان دولتی و این بیستوپنج میلیارد تومانهای ناقابل، کلی درآمد باشگاهی هم دارد. چهار سال پیش رسانهها دستمزد حسن را بابت هر ده دقیقه کشتی، یک میلیارد تومان محاسبه کرده بودند. همه اینها باز غیر از مزایای بیشمار این دوستان است، مثل استخدام شدن یزدانی و رفقا در بانک ملی یا اصلا هدایای سرسامآوری که او برای حضور در همین برنامههای تلویزیونی دریافت میکند. بگیرید و بخورید، نوش جانتان، اما خداوکیلی دیگر جلوی این مردم گرفتار به ستوه آمده، بساط آه و ناله راه نیندازید.
هنرِ "خادم" بودن
ورزش را کنار بگذارید؛ شخصیت ورزشکاران در عرصههای ورزشی و دنیای واقعی متفاوت است. گاهی آنها خارج از میدان هم از جایگاه و اعتبارشان برای مردم بهره میبرند ولی گاهی هم تلاش می کنند خودشان را در حد همان ورزشکار نگه دارند. در این بین عدهای معتقد هستند مردم به ورزشکاران و سلبریتیها جایگاه می دهند تا در تنگناهای حساس، به دادشان برسند و از جایگاهشان استفاده کنند، هرچند که این موضوع حداقل در ایران کمتر دیده می شود!
تعریفها این روزها از واژه قهرمان متفاوت است. بله، کسی که مدال میگیرد، قهرمان ورزشی است و شایسته تمجید ولی کسی که در دنیای واقعی هم قهرمان باشد، ماجرایش از زمین تا آسمان فرق می کند. کمتر ورزشکاری را میشناسیم منش مردمی اش زبان زد باشد. یکی از آنها که طی چند سال اخیر بارها اسمش را شنیدهایم، رسول خادم است. احتمالا اگر به بچهای بگویید قهرمان کیست، ذهنش به سمت کتابهای کمیک و ابرقهرمانهای این شکلی میرود. بتمن، سوپرمن، اسپایدرمن یا هر کس دیگری که قدرتهای عجیب و غریب دارد ولی واقعیت با فیلمها و داستانهای ماورایی متفاوت است. در واقعیت قهرمانها قدرت عجیب و غریب ندارند ولی کنار مردم هستند، درست مثل امثال رسول خادم. رسول خادم قدرت عجیب و غریبی ندارد ولی از همان توان بازوهایش برای کمک به مردم استفاده می کند، با کول هایش درد و رنج مردم را به دوش میکشد و مقابل آنها خم می شود تا کمکشان کند.
در روزهایی که برخی ریاکار کاری برای مردم انجام نمیدهند و اگر هم کاری را انجام دهند، با منت، پای هزار رسانه را به کار مثلا مخفیانهشان میکشند، رسول خادم به دور از رسانهها و هیاهوی زمانه، به این سمت و آن سمت میرود و کمتر پیش میآید کمکها و حضور او در مکانهای مختلف رسانهای شود و اگر هم میشود، معمولا با تاخیر و از جانب خود مردم است. اگر شایستگی به مدال المپیک بود که خادم پرچمدار آن است پس حرف از شایستهسالاری نزنید. او را هم رها کنید چون اصلا کاری نه با صندلیتان دارد و نه چشمی به آن پستهای کذایی دوخته. رسول خادم بودن و رسول خادم ماندن در بین این جماعت قیل و قال پرست خود هنریست که در این زمانه به سختی تحمل میشود.