کد خبر: ۱۵۲۸۴
۱۶۰۷ بازدید
۴ دیدگاه (۳ تایید شده)

بی خانمانی قادر طهماسبی (فرید)!

۱۳۹۲/۷/۱۶
۱۲:۱۶

 

 
خانه‌ بدوشی خالق مثنوی معروف «شهادت»/ قادر طهماسبی در مسافرخانه می‌نویسد
قادرطهماسبی، خالق مثنوی معروف «شهادت» می‌گوید: برای یافتن مکانی پاک و مقدس به منظور نوشتن از محل سابق زندگی‌اش خارج شده و در حال حاضر ساکن یک مهمانسراست.
 

قادر طهماسبی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به مشکلات پیش آمده برای وی و تازه‌ترین داستان بلندش گفت: جلد دوم رمان «تلاوت» را با نام مستقل «سلام کاملیا» بعد از مجلد نخست آن نوشتم و برای انتشار به ناشر همان کار ارائه دادم. اما به من گفتند رمانت عاشقانه است. مرا مسخره کردند که توی طهماسبی چرا عاشقانه نوشتی؟ تو که سیاسی بودی چه کار داری به عشق؟ من هم رمان را پس گرفتم و یک سالی است که دیگر اقدامی برای چاپش نکردم.

وی ادامه داد: نمی‌فهمم مشکل این رمان چیست. به هر حال رمان من یک کار اجتماعی نیست. کاراکترهایش نیز خاکی نیستند و سیر دیگری دارند، اما متاسفانه تنها ظاهر آن را دیدند و نه محتوایش را و همین شد که به من گفتند معلوم نیست رسالت رمان تو چیست.

طهماسبی گفت: در زمان معاون فرهنگی سابق ارشاد نیز به من قول داده بودند که این کتاب را به همراه سومین چاپ از رمان تلاوت از من می‌خرند؛ شخص آقای دری به من این قول را داده بود، اما انگار دوستان ناشر قبلی این کار چندان رغبتی به آن نشان ندادند و کار بر زمین ماند.

این شاعر ادامه داد: یک ماهی می‌شود که در کنار همه این مشکلات روحی گرفتار مسئله مسکن هم هستم. حس کردم در مجتمعی که خانه‌ای اجاره کرده بودم، کار خلاف زیاد انجام می‌شود و کارهای غیراخلاقی زیادی صورت می‌گیرد. الان 20 روزی است که از آنجا فرار کرده‌ام و ساکن یک مهمانسرا شده‌ام. من دوست دارم در جایی پاک و مقدس فکر کنم و بنویسم که آنجا نبود.

وی افزود: اینطور که من در حال پسرفت هستم، احساس سرخوردگی شدیدی وجودم را گرفته است. مسائلی که دیروز از آن دفاع می‌کردیم، امروز رنگ باخته است، حال و هوا ما هم حال و هوای دیگری شده. دوستان هم همه دنبال چیزهای دیگری رفتند که منجر شد لااقل مانند من اینطور نباشد که خانه به دوش بمانند. این حس و این خانه به دوشی است که مرا از پا در می‌آورد.

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

۹۲/۷/۱۶ ۱۸:۵۱
چرا زمانهایی اوضاع واحوال همه چیز به هم شبیه می شود؟نمی دانم واقعا!اقتصاد شبیه سیاست!سیاست شبیه هنر وهنر شبیه دریاچه ی خشک ارومیه ودریاچه ی ارومیه شبیه امید های ما وامیدواری ما شبیه رمانها وداستانهای نوشته اما چاپ ونشر نشده ی ما.همیشه انجماد با سرما همراه نیست گاهی بازارش گرم گرم است...دوست گرامی مطمئن باش آن پاکی وطهارت و آرامش را نه تنها در مهمانخانه ها بلکه در هتل هما یا لاله اش هم نخواهی یافت چون که مساجد ما با اذان باز وبا سلام نماز تعطیل می شوند...
۹۲/۷/۱۶ ۱۷:۰۹
[list][*]دقیقاً این ، همان درد دلی است که اشاره کردم و استاد چند روز پیش از وضعیت فرهنگی جامعه گلایه می کردند.[/list]
۹۲/۷/۱۶ ۱۲:۱۷
در حیرتم از مرام این مردم پست

این طایفه ی زنده کش مرده پرست

تا هست به ذلت بکشندش به جفا

تا رفت به عزت ببرندش سر دست



خداوند عمر با عزت به استاد عطا فرمایند

اخبار روز