نکته بسیار جالب کشور مصر برای نویسنده آن است که مردم این کشور با افکار متفاوت نمیتوانند با هم حرف بزنند !
در مصر مردم به دو گروه عمومی فکری تقسیم میشوند . گروه اول فضای فکری مذهبی داشته ، به سبک زندگی سنتی علاقمند هستند و از لحاظ سیاسی نیز به اخوان المسلمین نزدیکی دارند . گروه دوم نیز گرایش به غرب و سبک زندگی غربی داشته و علاقمند به استقرار حکومت غرب گرا در سرزمین خود هستند .
تمام معتقدین به هر دو تفکر در مصر عربی صحبت میکنند و در یک جغرافیا زندگی میکنند ، اما آنقدر از هم فاصله گرفته اند که حرف یکدیگر را نمیفهمند ! این فاصله عمیق بین دو طیف فکری مصر آنقدر گسترده شده است که گاها حتی آنان را از ساده ترین کنش های اجتماعی با یکدیگر باز میدارد . اصلا در مصر جای تعجب ندارد اگر یک راننده تاکسی غرب گرا مسافری که ظاهر مذهبی و نزدیک به اخوان المسلمین دارد سوار نکند یا یک بقال نزدیک به اخوان المسلمین از فروش جنس به یک هموطن خود که با او همفکر نیست خود داری کند .
به زعم نویسنده همین از بین رفتن امکان تعامل در مصر است که باعث شده تمام حرکت های اجتماعی در آن کشور ناموفق بماند و مردم مصر جز تحت تسلط یک قدرت نظامی یا یک حکومت بیگانه نتوانند کنار یکدیگر زندگی کنند .
اما مصر چگونه مصر شد ؟
یقیناً یکی از مهم ترین ملزومات رشد فکری و پدیدار شدن مسیر های سعادت در یک جامعه مدنی ، وجود اخلاق و فرهنگ گفتگو و تحمل نظرات و اعمال مخالفین فکری است . اگر مردم و مخصوصا اندیشمندان یک جامعه حق فکر ، صحبت کردن و عمل یکدیگر را به رسمیت نشناسند ، اساسا گفتگویی شکل نمیگیرد که مسیر تعالی اجتماعی از آن استخراج شود .
اگر اندیشمندان و صاحب نظران یک جامعه تفکر و اعمال خود را خیر مطلق و نظرات و اعمال مغایر خود را شر مطلق دانسته و اجازه هر نوع برخوردی با آن به خود بدهند ؛ یا در پستو های خود اقدام به تفکر ، برنامه ریزی و عمل به افکار خود نمایند ؛ مدتی بعد شرایطی مانند مصر در آن جامعه به وجود می آید . یعنی خواهیم دید اگرچه افراد و مخصوصاً صاحبان اندیشه جامعه یا یک زبان سخن میگویند اما نمیتوانند صحبت های یکدیگر را درک کرده و به آن پاسخ دهند !
توهین ، تخطئه ، مغلطه ، غرور ، بحث و انتقاد صرفا به نیت تخریب طرف مقابل ( نه رشد جامعه و تعالی آن ) مهم ترین پیش زمینه های مصر شدن هستند . متاسفانه نویسنده نشانه هایی از این پیش زمینه ها را در نظرات و مباحثات شکل گرفته ذیل یادداشت های اخیر خود مشاهده نموده است .
سخن در باب اخلاق رسانه ای و فرهنگ گفتگو و عوامل و لوازم آن بسیار است لیکن با توجه به شان والا و درک بلند مخاطبین عزیز ، نویسنده خود را در مقام یادآوری یا آموزش آن نمیداند .
این سطور نیز از منظر فرزند حقیر و کوچک میانه خدمت عزیزان ارائه شد که تذکر دهد نویسنده احساس میکند در میانه به سمت مصر شدن حرکت میکنیم . ای کاش برای حفظ تداوم رشد اجتماعی و فکری شهرستان قدری تحمل و تامل خود را در نظرات ، صحبت ها و اعمال مخالف نظرمان بیشتر کرده و از توهین ، تهمت ، تخطئه ، حمله و فضاسازی علیه یکدیگر بپرهیزیم .
پینوشت : البته لازم بذکر است نوشتار فوق ، یقینا به معنی بحث و نقد با رعایت چارچوب های اخلاقی و قوانین ادب نبوده و اتفاقا این نوع مجادله از ملزومات جدی رشد و تعالی اجتماعی است .