کد خبر: ۱۱۵۶۱۲
۱۰۴۶ بازدید
۱۳ دیدگاه (۱۳ تایید شده)

گداخانه ای که ۶۰ سال قبل به مرکز آموزش فرهنگی تبدیل شد.

۱۴۰۰/۱۱/۲۵
۱۲:۵۲

در آستانه ولادت باسعادت امیر مومنان حضرت علی (ع) و روز پدرتاریخ شهرمان را ورق زده و به چهره ای برمی خوریم که اسمش مزین بنام علی است چهره ماندگاری که حدود ۶۰ سال قبل گدا خانه شهرمان را به مرکز آموزشی تبدیل کرد همانطوریکه قبلا گفته شد این ابرمرد بزرگ استاد علی کریمیان است که با الگو گرفتن از مولایش آستین هایش را بالا زده و با خدمات ارزنده خود نامی نیکی از خود به یادگار گذاشته است این چهره ماندگار دارای دوفرند دختر و یک فرزند پسر است . ضمن آرزوی سلامتی برای این حافظ آبروی علمی شهرمان میانه ، پس از برشمردن ویژگیهای وی در یکهفته گذشته ،،،،،،،، مصاحبه شاگرد با استادخودش به عنوان یک خبرنگار که دست پروده ایشان است حکایت دیگریست که توجهتان را به این گفتگو جلب می کنم. این چهره ماندگار در آغاز این مصاحبه همسر محترمه اش را خطاب قرارد داده و ضمن قدردانی از زحمات وی می گوید : امیدوارم هدیه ای را که به تو تقدیم می کنم گرچه از نظر ریالی ارزش ندارد اما پذیرفته و بدانید این هدیه پاداشی نیست که به تو به پاس بیدار ماندن شبهای تنهاییت و انتظار کشیدن در روزهای تعطیلی کنارت نبودم بلکه اوراق این هدیه بازگو کننده خدمات افتخار آمیز ۱۷ سال خدمتم در دبیرستان شاپور زادگاهم بوده که پس از سالهای سال با سرافرازی و سربلندی افتخار بنیانگذار و موسس بودن تعلیمات متوسط دوره دوم دبیرستان شاپور شهرستان میانه در رشته های ادبی ، طبیعی و ریاضی زادگاهم نصیب من می گردد که بیشتر از زر و زیور ارزش دارد  در قبال زحمات صبورانه سالهای خویش به تو هدیه می کنم   وی در ادامه ،  خدمات و خاطرات خود را با دوبیت شعر آغاز می کند :

اگر موری سخن گوید،،،  من آن مور سخن گویم

اگر موری روان دارد،،،  من آن مورم که جان دارد.

بنده پس از فاراغ التحصیلی از دانشسرای تربیت معلم تبریز و گذراندن خدمت سربازی در سال ۱۳۳۲ با ۹۶۰ ریال بعنوان معلم دبستان قافلانکوه مشغول بکار شدم و طولی نکشید  با تعیین ۲۴ ساعت تدریس در همین دبستان مدیریت دبستان را عهده دار شدم . در سال ۱۳۳۳از پایه یک به پایه دو و با افزایش حقوق ماهیانه ۱۲۸۰ریال ارتقاء یافتم و با تدریس در کلاسهای پیکار با بیسوادی به صورت رایگان علاوه از مدیریت به سمت نظامت دبستان قافلانکوه منصوب شدم . در سال ۱۳۳۵از کادر آموزشی به کادر اداری منتقل و ضمن تدریس ریاضی به سمت مدیر اداره تربیتی و فوق برنامه اداره فرهنگ میانه منصوب و در سال ۱۳۳۶با حفظ سمت و ۶ ساعت تدریس در هفته مسئولیت رئیس دایره تعلیمات اکابر و مبارزه  پیکار با بیسوادی و رهبری سازمان جوانان شیر و خورشید وقت به اینجانب واگذار شد . استاد علی کریمیان در ادامه این مصاحبه به استعفاء خود از کادر اداری و انتقال به کادر آموزشی در سال ۱۳۴۰ اشاره کرده و می گوید : در همان سال عهده دار  تدریس ۲۲ ساعت درس در دبیرستانهای شاپور و رازی شده و  علاوه از تدریس  به عنوان مشاور رئیس اداره  فرهنگ وقت  مرحوم آقای محقق منصوب و با توجه به رضایت از خدمات و سوابق خدمتی اینجانب در سال ۱۳۴۱ ریاست دبیرستان شاپور به بنده واگذار شد استاد علی کریمیان  در مورد انتخاب معاون خود در دبیرستان شاپور به نکات جالبی اشاره کرده و می گوید : پس از کش و قوس های فراوان مرحوم آقای روح اله شکیب (نظری ) را به عنوان معاون انتخاب و در ادامه مرحومین آقایان ابوالقاسم مجدی را به عنوان دفتر دار ابقاء و برای جلیل نظری حکم سرایداری صادر کردم از آنجایی که تازه کار خود را شروع کرده بودم    در اولین روز مسئولیتم از نبود امکانات و مخروبه بودن ساختمان مدرسه و دبیر متخصص و لیسانس سخت ناراحت  بودم در آبانمان همان سال صبح روی دفتر حضور غیاب چشمم به یک بیت شعر با دستخط مرحوم شکیب برخورد که نوشته بود :

زحمت عبث مکش پی درمان طبیب

ما به نمی شنویم و تو رسوامی شوی

خلاصه ایشان آنروز به مدرسه نیامد نا چار شدم به منزلش رفته باوی صحبت کردم ولی به علت اینکه از اوضاع مدرسه ناراضی بود حاضر به بازگشت نشد و علی کریمیان ماند و حوضش ،، ،

تا اینکه با آقای موسی ضرابپور به عنوان معاون چندسال همکار شدیم ولی با توجه به نیاز اداره فرهنگ به حسابدار بدون هماهنگی با اینجانب به عنوان حسابدار به اداره فرهنگ منتقل شد خلاصه بعد از ایشان مرحوم پرویز هاشمی را که دبیر دبیرستان بود به عنوان معاون انتخاب کردم که پس از چند سال ایشان نیز به تهران منتقل شد تا اینکه پس از بررسی های لازم  آقای علی اصغر رنجزادرا که جوان پرکار بود به عنوان معاون انتخاب کردم و با توجه به  همکاری صمیمانه ای که باهم داشتیم  تا پایان خدمتم  ماندگار شد . همچنین برای مرحوم آقای جعفر مسلمی به عنوان حسابدار دبیرستان  حکم صادر کردم این چهره ماندگار به دغه دغه های خود در دوران خدمتش بویژه اوائل آن پرداخته و از نبود دبیران لیسانس می نالد  و می گوید : هرگز یادم نمی رود کار به جایی رسیده بود معلم ریاضی مسئله ای را که نتوانسته بود حل کند به دانش آموز گفته بود این مسئله لاینحل است . از استاد علی کریمیان در مورد وضعیت دبیرستان شاپور سوال می کنم که با یک مکث کوتاه و تکان دادن سر می گوید : اوضاع دبیرستان از نظر ساختمانی درحالت  بسیار بدی قرار داشت به جای کلاس هرسال دانش آموز اضافه می شد و تعدادی از کلاسها محل  دارالایتام شهرداری میانه برای نگهداری متکدیان شده بود یک قسمت از کلاسها محل قالی بافی و در قسمت جلوی همان قالی بافی کلاسهای درسی تشکیل می شد . چهره ماندگار شهرمان به مشکلات کلاسهای درسی و نبود دبیر لیسانس و نگرانی از افت تحصیلی دانش آموزانش اشاره کرده و می افزاید: آنقدر کلاس ها تنگ و تاریک بود که یک روزی با استفاده از تخته سیاه مشغول تدریس درس عربی بودم که دانش آموزان گفتند فلانی نمی بینیم مکانم را تغییر داده و در قسمت دیگر تخته سیاه نوشتم  ولی باز هم گفتند نمی بینیم اول تصور کردم که دانش آموزان شیطنت می کنند ولی بعدا متوجه شدم دبیر دیگری هم که سرکلاس حاضر شده با همین مشکل مواجه بوده است فقط یک نفر  دبیرادبیات فارسی فوتبالیست داشتیم که وی نیز  در اواسط سال  تحصیلی به تیم فوتبال تبریز ملحق شد ، از انجمن همکاری اولیا با مدرسه خبری نبود که با دعوت از اولیای دانش آموزان آنرا تشکیل داده و مشکلات را با آنها در میان گذاشتم اما متاسفانه باز هم نتوانستم در قانع کردن آنها موفق شوم ولی با این حال دست از تلاش بر نداشته وبه وظیفه خود ادامه دادم تااینکه سقف کلاسها که از کاه گِل بود در اثر بارش باران شروع به چکیدن کرد و من  ناچار شدم کلاسهای درسی را تعطیل کنم و همین کار باعث شد اولیای دانش آموزان در مدارس حاضر و با دیدن وضع کلاسهای درسی حاضر به همکاری شوند و من پیشنهاد کردم دارالایتام شهرداری تخریب و کلاسهای جدید بنا کنیم و علیرغم مخالفت مسئولان دارایی  وقت  که اظهار می داشتند اموال دولتی نباید تخریب شود با توکل به خدا کار تخریب انجام و با قرض و گدایی نسبت به خریدن مصالح ساختمانی اقدام و با  ساخت ۶ باب کلاس درسی ، دو باب دفتر ویک باب انباری اول مهرماه همزمان با شروع سال تحصیلی ۱۳۴۴ آماده بهره برداری شد البته در این راستا  مسولان و بازرسان وزارتخانه وقت در محل دبیرستان حاضر شده و بنده را مورد سوال جواب قرارمی دادند ولی بنده به هشدارها و حرفهای آنها اعتنایی نمی کردم چون هدفم خدمت به دانش آموزان شهرم بود لذا مسئولیت همه چیز را به عهده گرفته سپس با خرید لوازم آموزشی تقریبا مدرن آن زمان نسبت به رفع کمبود وسایل آموزشی دبیرستان اقدام نمودم و از آنجایی که در این دبیرستان فقط کلاسهای پایه اول ، دوم وسوم متوسطه دایر بود دانش آموزانی که پدرانشان استطاعت مالی داشتند  برای ادامه تحصیل به تبریز یا تهران رفته و دانش آموزان بی بضاعت ترک تحصیل می کردند که تحمل این کمبود برای من خیلی زجرآور بود ولی به لطف خدا با تلاشهای زیاد پایه دوره دوم متوسطه را در دبیرستان شاپور دایر و با خود این شعر را گفتم :

برگران باریِ من رحم کن ای باراله

که من این بار به امید توبرداشتم

استاد علی کریمیان در ادامه این گفتگو با اشاره به دایر کردن کلاسهای پنجم و ششم ادبی و ثبت نام از دانش آموزان بدون اجازه اداره فرهنگ میانه گفت : علیرغم کمبود ها دانش آموزان کلاسهای پنجم و ششم ادبی این دبیرستان در امتحانات نهایی سال ۱۳۴۸ با قبولی صددرصدی در کشور مقام اول را بدست آوردند که مورد تقدیر وزیر وقت آموزش و پرورش قرار گرفتند . استاد کریمیان سپس به نحوه حضور دبیران ادبیات در این دبیرستان پرداخت و گفت :روزی به کارگزینی اداره فرهنگ میانه مراجعه کرده بودم که مسئول کارگزینی یک خانم لاغر اندامی را نشان داده و گفت ایشان خانم باقرزاده است و دروس ادبیات را در دبیرستان شما تدریس خواهد کردکه بنده بسیار خوشحال و استقبال کردم و چون در آن زمان یکی از مشکلات برای دبیران غیر بومی کمبود مسکن بود بعلت عدم   پسندیدن خانه های اجاره ای توسط این خانم با مشورت مرحوم پدرم ، ایشان یکی از اتاقهای خالی منزلمان را بدون دریافت هزینه در اختیار وی قرار دادو وی از سال تحصیلی ۱۳۴۳_۱۳۴۲ در این اتاق سُکنی گُزید و در ادامه خانمها کیازند به عنوان دبیر زبان و کهربایی به عنوان دبیر ادبیات به وی ملحق شدند استاد کریمیان راه اندازی کلاس چهارم و پنجم طبیعی علیرغم کمبود دبیر در سال ۱۳۴۴را از دیگر اقدامات خودبیان کرده و میگوید : در این زمینه با همکاری آقای اکبر روحانی که مدیر تعلیمات متوسط اداره آموزش و پرورش میانه بود برای تدریس در این دو پایه علاوه از مرحوم آقای حیدر اسکندرزاده از دانشجویان سال چهارم فیزیک و شیمی به عنوان حق التدریسی استفاده و این کلاسها در روزهای پنجشنبه و جمعه در دبیرستان شاپور تشکیل شد بطوریکه  در سال ۱۳۴۸ این رشته ها نیز  درصد قبولی شان به بیش از ۸۳ درصد رسید و بازهم  دبیرستان شاپور از طرف وزیر وقت مورد تقدیر قرار گرفت و همین مقامهای علمی دانش آموزان دبیرستان شاپور   باعث شد شهره و آوازه این دبیرستان محفل جلسات روسای دبیرستانهای استان آذربایجان شرقی شود. چهره ماندگار شهرمان در ادامه  افزایش دانش آموزان و کمبود کلاسهای درسی دبیرستان شاپور را از مشکلات انباشته شده درزمان مدیریت خود اعلام کرد و افزود : علیرغم عدم موافقت آقای صوفی رئیس فرهنگ وقت میانه در سال ۴۷ نسبت به تخریب کلاسهای فرسوده وسط محوطه دبیرستان نیز اقدام و با ساخت و دایر کردن کلاسهای درس ریاضی نسبت به سامان دادن کلاسهای درسی پرداخته و هر روز صبح قبل از حضور دانش آموزان در کلاسهای درسی ، ورزش صبحگاهی توسط آقای عزت رحمتی برگزار می شد تا دانش آموزان با نشاط کامل در کلاسها حضور پیدا کنند ایشان در همین زمینه از کلیه مربیان ورزشی ازجمله آقای قربانعلی وفاییان تشکر کرده و در ادامه به تشکیل شرکت تعاونی مصرف فرهنگیان در سال ۱۳۵۱ اشاره می کند که با تلاش و همت خودش  در میانه تاسیس گردید و برای راه اندازی آن از  تولیدات کلیه کارخانجات کشور استفاده و در نتیجه لوازم زندگی فرهنگیان نیز میانه تامین شد. چهره ماندگار شهرمان   با بیان  نبود اماکن ورزشی  دبیرستان شاپور یاد آور می شود 

احداث میدان های ورزشی فوتبال ، والیبال و بسکتبال در دبیرستان شاپور در قبل از انقلاب و تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی بعد از انقلاب اسلامی از دیگر تلاشها و اقدامات ایشان بوده است استاد علی کریمیان  در پایان این مصاحبه گفت :  لازم میدانم به عنوان یک خادم فرهنگی این نوید را بدهم  با عنایات و الطاف خداوندی از اول سال قبول مسئولیت دبیرستان شاپور در طول خدمتم با همت و یاری همکاران فرهنگی در کمال صداقت و بی نظری و دقت بیشتر ،، بی طرفی کامل ، بدون حُب و بغض و بدون دریافت حق الزحمه در محل دبیرستان شاپور خدمت کردم و از همه یاران و همکاران فرهنگی که دراین امر مهم اینجانب را یاری دادند ضمن عرض ارادت در کمال خضوع و خشوع تشکر و امتنان می نمایم . و اما خدمت همشهریان عزیز باید عرض کنم

این حقیر درپایان لازم میدانم اشاره کنم به مرحوم آقای حاج حسن کریمیان پدر بزرگوار چهره ماندگار عزیز شهرمان که از خیَرین بزرگ میانه بودند و به عنوان نمونه همانطوریکه اشاره شد  به خاطر با سواد شدن فرزندان  شهرمان اتاقهای منزلش را رایگان در اختیار معلمان غیر بومی قرار داده ویا علاوه بر  حفر بیش از ۷ چاه عمیق به هزینه خودش برای استفاده کشاورزان در جاده میانه ، زنجان که به حسن بولاغی معروف است  سالها از اعضای فعال هیات امنای مسجد جامع امام زاده اسماعیل (ع)بوده و در تجدید بنا این مسجد و رسیدگی به وضع افراد بی بضاعت بسیار فعال بود .

روحش شاد و یادش گرامی باد.

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

۰۰/۱۱/۲۶ ۱۸:۴۴

با سلام از اینهمه محبتتان متشکرم.

۰۰/۱۱/۲۶ ۱۸:۴۳

با سلام عزیز و بزرگوارید ممنونم.

۰۰/۱۱/۲۶ ۱۸:۴۲

حاج آقا آباذری عزیز با سلام جنابعالی همیشه به بنده لطف دارید از همه لطف و محبتتان ممنونم.

۰۰/۱۱/۲۶ ۱۸:۳۸

با سلام از عنایت و بزرگواری شما ممنونم.

۰۰/۱۱/۲۶ ۱۸:۳۷

با سلام محبتتان موجب تشکر و امتنان است.

۰۰/۱۱/۲۶ ۱۸:۳۷

با سلام از لطف و محبت شماممنونم

۰۰/۱۱/۲۶ ۱۲:۲۵

با سلام و تشکر از جناب آقای احمدزاده دوست عزیز و بردار گرامی در مورد گزارش خوب و عالی در راستای شناساندن چهره های ماندگار شهرمان 

۰۰/۱۱/۲۵ ۲۲:۰۱

جناب آقای احمد زاده از شما تشکر می کنم بخاطر تهیه چنین گزارش وزین و ارزشمند.بنده حدود ده ،دوازده سال پیش که جناب آقای کریمیان شریف به دبیرستان امام خمینی جمع دبیران آمده بودند اولین بار ایشان را دیدم.خداوند بر ایشان عمر پر برکت دهاد. انسان بزرگوار و سخاوتمندی هستند.

۰۰/۱۱/۲۵ ۱۹:۳۶

بسیار عالی بود جناب آقای احمد زاده بامعرفی استاد کریمیان با رزومه کاری درخشان وموثر که در ارتقای فرهنگ وادب این شهرستان کار بزرگی انجام داده اند. انگار از طرف کلیه فرهیختگان میانه ذره ای ازتلاشهای وافر ایشان را ارج نهاده اید .

۰۰/۱۱/۲۵ ۱۷:۴۴

با سلام و احترام خدمت دوست قدیمی جناب احمدزاده عزیز

انصافا از گزارشی که پیرامون این شخصیت فرهنگی و خدوم شهر میانه جناب استاد کریمیان دادید بسیار بهره مند و خوشحال شدم ، بخصوص عکس مرحوم حاج حسن کریمیان را دیدم حس عجیبی برایم دست داد و به یاد دوران شاگرد مغازه بودن خودم در بازار میانه افتادم که هر روز از جلوی مغازه آن مرحوم می گذشتم و دوست داشتم چند لحظه توفق کرده و عرض سلامی بدهم و با وی هم سخن شوم . همانطوری که در متن اشاره داشتید ، آن مرحوم انسان بسیار شریف و خدومی بود و علاوه بر دستگیری از قشر محروم و فقیر ، سال ها خادم افتخاری مسجد جامع و حرم امام زاده اسماعیل علیه السلام بود و چه خوندل ها در تعمیر و تجدید بنای آن دو مکان شریف خورد. مضافا به این که ایشان جزو معتمدین شهر و ریش سفیدان بازار به شمار می آمد و اصلا بازار میانه در دهه های 40-50 و 60 از این گونه شخصیت ها بسیار داشت که هر کدام برای خود امتیازات معنوی و اعتبار و ابهت خاصی داشتند که متاسفانه یکی پس از دیگری به رحمت خدا رفتند و امروز هیچ یادی از آنها نمی شود.
خدای متعال همه آنها را غریق رحمت و مغفرت خویش قرار دهد و برای استاد کریمیان عزیز و جنابعالی توفیق افزون عنایت فرماید.

مرا ببخشید این چند جمله فقط به قصد عرض ادب و قدردانی نوشته شد..

۰۰/۱۱/۲۵ ۱۷:۴۴

با سلام و احترام خدمت دوست قدیمی جناب احمدزاده عزیز

انصافا از گزارشی که پیرامون این شخصیت فرهنگی و خدوم شهر میانه جناب استاد کریمیان دادید بسیار بهره مند و خوشحال شدم ، بخصوص عکس مرحوم حاج حسن کریمیان را دیدم حس عجیبی برایم دست داد و به یاد دوران شاگرد مغازه بودن خودم در بازار میانه افتادم که هر روز از جلوی مغازه آن مرحوم می گذشتم و دوست داشتم چند لحظه توفق کرده و عرض سلامی بدهم و با وی هم سخن شوم . همانطوری که در متن اشاره داشتید ، آن مرحوم انسان بسیار شریف و خدومی بود و علاوه بر دستگیری از قشر محروم و فقیر ، سال ها خادم افتخاری مسجد جامع و حرم امام زاده اسماعیل علیه السلام بود و چه خوندل ها در تعمیر و تجدید بنای آن دو مکان شریف خورد. مضافا به این که ایشان جزو معتمدین شهر و ریش سفیدان بازار به شمار می آمد و اصلا بازار میانه در دهه های 40-50 و 60 از این گونه شخصیت ها بسیار داشت که هر کدام برای خود امتیازات معنوی و اعتبار و ابهت خاصی داشتند که متاسفانه یکی پس از دیگری به رحمت خدا رفتند و امروز هیچ یادی از آنها نمی شود.
خدای متعال همه آنها را غریق رحمت و مغفرت خویش قرار دهد و برای استاد کریمیان عزیز و جنابعالی توفیق افزون عنایت فرماید.

مرا ببخشید این چند جمله فقط به قصد عرض ادب و قدردانی نوشته شد..

۰۰/۱۱/۲۵ ۱۴:۱۴

با سلام و تقدیر و تشکر از جناب اقای احمدزاده بزرگوار و خدا قوت عزت زیاد برای جناب استاد کریمیان چهره ی ماندگار شهر بی نام ها و نشان ها و مسئولین بی مسئول کنونی بی ...‌‌‌‌.........

۰۰/۱۱/۲۵ ۱۳:۳۸

ممنون واقعا مطالب ارزنده و جالبی بودن

اخبار روز